در همین راستا باید بر این موضوع تأکید کرد که اولا برد موشکها و سلاحهای ایران موضوعی نیست که دیگران بخواهند در آن دخالت کنند، ضمن اینکه بهمراتب کمتر از برد تسلیحات آمریکایی است و اگر قرار باشد برد موشکهای ایرانی کاهش یابد، باید برد سلاحهای آمریکا، رژیمصهیونیستی و دولتهای اروپایی نیز محدود شود؛ درغیر این صورت مابیدفاع میمانیم، درحالیکه آنان همچنان قادرند هر نقطهای از کشور راهدف قراردهند. مشکل اصلی در این منطق نهفته است که برخی شخصیتها آن را پذیرفتهاند؛یعنی نگاه غربمحور دارندومعتقدند غرب برتر ودارای حقوق ویژه است وباید زندگی را براساس معیارهای آنها سامان داد. اگرکسی چنین اعتقادی دارد، بهتر است درهمان جوامع زندگی کند، زیرا در یک کشور مستقل نمیتواند با این وابستگی فکری زندگی آزاد وعزتمندانهای راحفظ کرد.این خودفریبی است.اینگونه زندگی کردن به معنای آن است که همواره شمشیر غرب بالای سر شماست؛ شمشیری که باید از آن در خوف و هراس باشید و نه میتوانید ازمواضع ومنافع ملی خود دفاع کنید و نه از منافع دیگر مظلومان.در چنین شرایطی، نمیتوان در آرامش و آسایش بود.
نکته دیگر درباره شرایط فعلی این است که ترامپ با بسیاری ازقدرتهادرگیر است؛ باچین، هند، اروپاییها و ... . بهطورکلی با کشورهای مختلف جهان تنش فراوانی دارد. اما طبیعتا او اسیر صهیونیستهاست و این موضوع روشن است. نهفقط بهدلیل روابط سیاسی، بلکه احتمالا بهواسطه اسنادی که از او وجود دارد؛ زیرا میدانیم نسبت به موضوع فساد جنسی و شبکه جفری اپستین حساسیت ویژهای دارد و مانعی جدی در مسیر پیگیری پروندههای مربوط به تجاوز ثروتمندان و قدرتمندان به کودکان است یا خودش یا نزدیکان او در این پروندهها آلوده هستند. بههرحال، ترامپ اسیر این شبکههاست و از سوی دیگر، ثروتمندان بزرگ صهیونیست با قدرت مالی، او را در جبهه خود نگاه داشتهاند. نمونه بارز آن خانم و آقای ادلستون است که ترامپ صراحتا در کنیسه اسرائیل گفت: «هرچه شوهرش میخواست، انجام میدادم.» بنابراین، نباید انتظار داشت ترامپ فردی عقلانی، منطقی یا اخلاقی باشد. حاکمان آمریکا هرگز اخلاقی و منطقی نبودند و ترامپ نیز استثنا نیست. تنها تفاوت او با دیگران این است که صریحتر صحبت میکند و رفتاری لاتگونه دارد.